ویلیام ویلیامز

ساخت وبلاگ

ویلیام ویلیامز در 18 آوریل 1731 در لبنان ، کانکتیکات متولد شد ، فرزند کشیش سلیمان ویلیامز ، D. D. و مری پورتر ویلیامز.

پدربزرگ بزرگ ، رابرت ویلیامز در حدود سال 1593 در Great Yarmouth ، انگلیس متولد شد و در سال 1637 از نورویچ به آمریکا مهاجرت کرد و در Roxbury ، در ماساچوست مستقر شد. پدر ویلیام ، سلیمان ، و پدربزرگ نامزد وی ، ویلیام ، هر دو به کالج هاروارد رفتند و وزیر انجیل بودند. پدر وی برای حدود پنجاه سال کشیش کلیسای جماعت گرایی در لبنان بود.

مری پورتر ، مادر ویلیام ، دختر ساموئل پورتر بود که در فلستد ، کانتی اسکس ، انگلیس تعمید یافت و در سال 1689 در هادلی ، ماساچوست درگذشت. مری از جان دو فورد از ابی فیلد ، که در سال 1315 درگذشت ، درگذشت.

با توجه به میراث هاروارد پدر و پدربزرگش ، جای تعجب ندارد که بدانیم ویلیام نیز در سن 16 سالگی در کالج هاروارد ثبت نام کرد ، در 20 سالگی با تمایز محترم فارغ التحصیل شد و با پدرش تحصیلات کلامی را آغاز کرد.

ویلیام مردی با ساخت متوسط ، درست و متناسب بود. او چشمان قهوه ای تیره و موهای سیاه داشت. به طور معمول او مردی بود که خودکشی و گسسته بود. اما گفته می شود ، به مناسبت ، احساسات شدید او را به "خشونت زبان" سوق داد.

برنامه زندگی او پیروی از پدرش در وزارت مسیحی بود. جنگ های فرانسوی و هند (1754-1763) هنگامی که در ارتش قاره ثبت نام کرد ، این مسئله را قطع کرد. وی به دایی خود ، سرهنگ افریم ویلیامز پیوست و یک سفر نظامی انگلیس را به دریاچه جورج در شمال شرقی نیویورک همراهی کرد. در 8 سپتامبر 1755 ، در راکی بروک ، چهار مایل از دریاچه جورج ، سرلشکر بریتانیا ویلیام جانسون ، رهبری 1200 سرباز استانی ، در یک نبرد شدید مونسیور لو بارون دسکائو را درگیر کرد. سرهنگ افریم ویلیامز فرماندهی یک هنگ سربازان استانی را انجام داد و در اولین والی از طریق سر شلیک شد.

(قبل از نبرد ، سرهنگ ویلیامز وصیت نامه ای را برای کالج ترک کرده بود که بعداً به کالج ویلیامز در ویلیامستاون ، ماساچوست تبدیل شد).

ویلیام پس از این تجربه جنگ با احساس تحقیر افسران انگلیسی به طور کلی ، که غرور بودند و آشکارا استعمارگران را مردانی فرومایه می دانستند ، به خانه بازگشت. وی ایده مطالعه مذهبی بیشتر را کنار گذاشت ، فروشگاهی را در لبنان افتتاح کرد و به عنوان بازرگان رونق گرفت. در 25 سالگی ، وی به عنوان منشی شهر (1752-1752) انتخاب شد ، آغاز یک حرفه طولانی سیاسی که دارای دفاتر محلی ، استانی و دولتی بود. او یک منتخب لبنان (1760-1785) بود و به زودی پس از آن عضو مجمع کانکتیکات انتخاب شد و به مدت چهل و پنج سال در آنجا کرسی برگزار کرد. وی چندین مقام رسمی را در مجمع برگزار کرد ، از جمله سخنگوی مجلس نمایندگان (1755-1755). در سالهای بعد وی به عنوان قاضی دادگاه ویندام (1776-1805) و قاضی مشروط برای منطقه ویندام (1809-1775) معرفی شد.

در 14 فوریه 17771 ، و تقریباً 40 ساله ، ویلیامز در لبنان با مری ترومبول ، 25 ساله ازدواج کرد. او دختر فرماندار سلطنتی جاناتان و ایمان (رابینسون) ترومبول بود. درخت خانوادگی وی مربوط به جان آدامز ، الیور ولکات و همسر اول ویلیام الری بود.

زندگی فرماندار Trumbull تا آن زمان تا حدودی شبیه داماد جدید وی ، ویلیام بود. او نیز در حال تحصیل برای آماده سازی برای وزارتخانه بود ، اما مشکلات خانوادگی وی را ملزم به ورود به تجارت تجاری پدرش کرد. وی در رشته حقوق تحصیل کرد و به مجمع عمومی اعزام شد ، جایی که سالها تحت عنوان فرماندار سلطنتی پست کرد ، رئیس دادگستری عالی شد و سپس در سال 1769 فرماندار سلطنتی شد و علی رغم انقلاب ، کار فرماندار را حفظ کرد.، تا سال 1784.

مری و ویلیام سه فرزند داشتند ، سلیمان ، متولد 1772 ؛ایمان ، 1774 ؛و ویلیام ترومبول ، 1777. برادر مریم ، جان ترومبول ، به عنوان نقاش انقلاب مشهور شد. آثار وی شامل پرتره فوق از ویلیام ویلیامز ، و چهار نقاشی بزرگ انقلاب است که هم اکنون در روتوندا کاپیتول U. S. آویزان است.

ویلیام به یک حامی سرسخت گزاره استقلال تبدیل شد و از طریق کیف پول خود و همچنین از طریق بسیاری از نوشته های مؤثر ، حمایت مالی خود را از نظر مالی انجام داد. ویلیامز ادعاهای استعمارگران را در مطبوعات ارائه داد و به آهنگسازی بسیاری از مقالات دولت انقلابی فرماندار سلطنتی جاناتون ترومبول کمک کرد. در دهه 1760 وی در کمیته هایی که قانون تمبر را در نظر گرفت ، خدمت می کرد ، کانکتیکات ادعا می کند به سرزمین های سوسکهانا ، پرونده سرخپوستان محگان و حل و فصل اختلافات مرزی بین کانکتیکات و ماساچوست.

ویلیامز به عنوان سرهنگ در شبه نظامیان کانکتیکات (75- 1773) خدمت کرد ، اما او همچنین داماد فرماندار سلطنتی بود! فرماندار Trumbull تنها فرماندار سلطنتی برای حمایت از انقلاب بود. در سال 1775 ویلیام از خانه به خانه رفت و خواستار کمکهای خصوصی برای پرداخت هزینه ارسال سربازان کانکتیکات برای کمک به دستگیری تیکوندروگا شد.

مجمع کانکتیکات در ژوئن سال 1776 ویلیامز را به نماینده کنگره 2D قاره منصوب کرد تا جای الیور ولکات را که بیمار شده بود و مجبور به بازگشت به کانکتیکات شد ، بگیرد. نامه ویلیامز به ولکات مورخ 12 آگوست 1776 ، گفت: "وی تا آخرین ماه ژوئیه ، پس از شرجی ترین و خسته کننده ترین سفر من تا به حال ، به فیلادلفیا نرسید. این شهر از زمان آمدن من بوده است و هنوز ناراحت کننده ترین مکانی است که من تا به حال دیدم ... "زبان او تأیید گرما و رطوبت شدید نسبت به فیلادلفیا در زمان نمایشگاه اعلامیه است. ویلیامز به موقع نرسید تا در مباحث استقلال در کنگره شرکت کند ، و همچنین وی حضور نداشت که رأی داد. زمان او به وی اجازه داد كه در ماه آگوست این كار را امضا كند كه بیشتر نمایندگان دیگر این كار را انجام دادند.

وی پس از ورود ویلیامز به فیلادلفیا ، فعالیت های کنگره قاره و کمیته های آن را درگیر آنچه امروز ممکن است تا حدودی آشنا به نظر برسد ، پیدا کرد. نامه وی به برادر داماد جوزف ترومبول در 10 اوت 1776 ، کاملاً مربوط به سیاست های درگیر در انتصابات به ارتش بود ... "به درخواست مکرر Genll Washington برای تعداد اضافی ژنرال های اصلی و سرتیپ ، و نمایندهضرورت آنها برای کمک به فرماندهی در یک روز عمل ، که او انتظار دارد ، کنگره دیروز این موضوع را به عهده گرفت ، و چندین مورد به اندازه کافی بزرگ را منصوب کرد ... و تعدادی از این انتصاب ها را ذکر کرد. "اما این لیست مستثنی است ... فقیر ووستر ، یک افسر شایسته از تلاش های بی حد و حصر برای انفجار شخصیت وی در کنگره استفاده شده است ... به عنوان یک فرد بی ارزش ترین تحقیرآمیز و لیبرال ترین سوءاستفاده علیه او ... مانند من فکر می کنم کاملاً مغایر با او (او)) افتخار و عدالت رنج می برند ، اما بنابراین ... بدون شک ووستر با خانواده Trumbull ارتباط داشت.

در 10 آگوست 1776 ، به عنوان سربازان انگلیس آماده زمین در لانگ آیلند ، ویلیامز به جوزف ترومبول نوشت و ابراز امیدواری خود به ارتش قاره ای - "من امیدوارم که آنها ... آنها و همه خود را مانند مردان تبرئه کنند و در روز قوی باشندنزدیک شدن به درگیری. "

ویلیامز پس از شکست خردکننده آمریکایی ها در نبرد بروکلین ، دوباره با امیدها و دلهره های خود به ترومبول نوشت: "امور ما واقعاً در یک وضعیت بحرانی قرار دارد ، اما تا کنون امیدوارم از ناامیدی. اعتماد و امید من در یک خدای مهربان و عادلانه است که با یک اراده او می تواند ظاهر خود را تغییر دهد. به هیچ وجه برای دفاع و ایمنی ما نباید حذف شود & ؛باشد که خداوند به افسران و سربازان ما اعطا کند ، خرد ، درک ، شجاعت و وضوح. "

ویلیام ویلیامز پس از تخلیه موفقیت آمیز ارتش واشنگتن از لانگ آیلند ، به فرماندار جاناتان ترومبول نوشت: "بدون شک این برای من بیی خواهد بود که از طریق تخلیه های N. York توسط ارتش ما در SAB به شما بدهم. روز پانزدهم ، بیشتر توپهای سنگین ما که به دست دشمنان و C می افتند ، زیرا به شما ابلاغ می شود ... بسیاری از راهها این می تواند به دست شما برسد. این رویداد ناراضی و پریشانی همانطور که از زمان ترک جزیره لانگ آیلند و از آن شناخته شده است ، و توسط Genl مشخص شده است. و شورای او ؛کنگره کاملاً لازم با آن آشنا شده و به آن رضایت داده شده است ، و به این کار دستور داده است که (نیویورک) توسط ما در هنگام ترک آن توسط ما نابود نشود. با این حال ، این وقایع ، و مزیت سیگنال به دست آمده توسط ستمگران ما ، و پریشانی که ارتش و کشور ما در نتیجه آنها مورد توجه قرار می گیرند ، شهادتهای بلند صحبت از نارضایتی و عصبانیت خدای متعال در برابر مردم گناهکار است ... من همیشه این یک دلیل عادلانه و عادلانه بود که ما در آن مشغول هستیم ... ای انگلستان ، ای سرزمین مادری عزیزم ، روح من چگونه تو را دوست دارد."

نامه های وی همچنین نشانگر نگرانی و مباحث در کنگره در مورد مقالات کنفدراسیون ، وظایف دولت و اختیارات بود ، زیرا مستعمرات اکنون در حال انتقال به ایالت بودند. در نوشتن به ولكات ، وی گزارش داد: "من بیشترین مقالات مادی هستند كه فکر می كنم ، به طوری كه به بعضی از آنها جرم بزرگی بدهد ، اما به رضایت من ، تعقیب جسورانه و صوتی (و برخی یا همه همكارانش) با اعتراض به اعتراض به اعتراض به این امر اعتراض می كنند. ماده مالیات و C و اعلام می کند که آنها مریلند را نگرانی دیگری در آن نمی دانند ، و این که مستعمره وی هرگز نخواهد بود و هرگز با آن موافقت نخواهد کرد. همه آنها به جز آقای استون به خانه رفته اند تا در کنوانسیون خود شرکت کنند که این روز در این روز قرار دارد. ". "

زبانی که او در آن نامه ها از روزهای کنگره استفاده می کرد ، نه تنها سبک گل و ظریف بیان و نوشتن ژورنال را منعکس می کند ، "بلکه نشان دهنده اراده برای پیروزی در جنگ با کمک و راهنمایی از خدای و در عین حال دردناک است که احتمالاً بسیاری از آنها باید سقوط کنندبه دلیل آزادی. "در آن نامه ای که او به Trumbull نوشت ، او با گفتن "ما باید در روز درگیری نزدیک به ما قوی باشیم ، و ممکن است پروردگار میزبان در سمت ما باشد و علت صالح ما را ناعادلانه ترین و بیشتر از دشمنان وحشیانه ما نشان دهد. "

اما جنگ هیچ کاری نکرد اما برای آمریکایی ها بدتر شد. واشنگتن در نیویورک با شکست بزرگی روبرو شد و انگلیسی ها به نیوجرسی منتقل شدند و مجازات را به قاره های عقب نشینی ادامه دادند. در کنگره در فیلادلفیا ، الیفالت دایر و ریچارد لاو به هیئت کانکتیکات اضافه شده بودند زیرا ساموئل هانتینگتون و راجر شرمن دریافتند که نیاز به ترک بیماری یا موارد دیگر دارند. این ایالت به حداقل 3 از 6 نماینده خود نیاز داشت تا بتوانند برای دولت عمل کنند. در 16 نوامبر 1776 ، الیور ولکات به ساموئل آدامز نوشت که در حال حاضر او از کانکتیکات تنها بود ، همانطور که شرمن و هانتینگتون مدتی پیش به خانه رفتند ، و سرهنگ ویلیامز در سیزدهم نیست ، اما او انتظار داشت که شرمن برگرددبه زودی. هیچ توضیحی در مورد غیبت ها ، و نه محل زندگی دایر و قانون. وی با آشکار پیک ، وی در ادامه گفت: "من فکر می کنم آقای ویلیامز نیز ممکن است در حال حاضر لکه دار شده باشد ، تا اصلاً به اینجا آمده باشد ، اما به دلایلی من حدس نمی زنم که ، او مصمم شده و به خانه رفته است."

در سال 1779 ویلیامز پول کاغذی بی ارزش را در ازای 2000 دلار سکه برای منابع نظامی پذیرفت. گفته می شود که وی اظهار داشت که اگر استقلال برقرار شود ، پول خود را پس می گیرد. اگر نه ، ضرر برای او هیچ حساب نمی شود.

برخی از ویلیامز به دلیل استعفا سرهنگ خود از هنگ دوازدهمین شبه نظامی در وقوع انقلاب به منظور پذیرش انتخابات به کنگره قاره انتقاد کرده بودند. با این حال ، شجاعت وی در سال 1781 مشهود بود ، هنگامی که ورد به لبنان از خائن بندیکت آرنولد به نیو لندن رسید. او بلافاصله اسب خود را سوار کرد و در سه ساعت بیست و سه مایل سوار شد تا خدمات خود را به عنوان داوطلب ارائه دهد. به محض ورود ، شهر قبلاً در شعله های آتش بود.

در زمستان سال 1781 ، در حالی که یک هنگ فرانسوی در لبنان مستقر شد ، ویلیامز از خانه خود بیرون رفت و آن را به افسران فرانسوی واگذار کرد.

ویلیامز نماینده کنوانسیون بود که مقالات کنفدراسیون را تصویب کرد و سپس در سال 1788 وی نماینده کنوانسیون تصویب در هارتفورد بود تا تصویب کانکتیکات قانون اساسی ایالات متحده را در نظر بگیرد. وی به آن رأی داد ، اما به بند ممنوعیت آزمایش های مذهبی اعتراض کرد.

سالهای بعدی وی به عنوان قاضی شهرستان سپری شد. در سال 1810 فرزند ارشدش ، سلیمان درگذشت ، و به نظر نمی رسید هرگز نتواند از دست بدهد. با سلامت به سرعت در حال کاهش ، پدرسالار پیر در سال 81 در 2 اوت 1811 درگذشت. مداخله در گورستان Trumbull ، در حدود یک مایل در شرق شهر لبنان بود.

در واشنگتن ، D. C ، در ضلع شمالی بازار در نزدیکی بنای تاریخی جورج واشنگتن ، یک پارک و تالاب کوچک وجود دارد که امضا کنندگان اعلامیه استقلال را جشن می گیرد. یکی از 56 بلوک گرانیتی در آنجا با نام ویلیام ویلیامز حک شده است. در روتوندا کاپیتول ایالات متحده نقاشی معروف Trumbull "اعلامیه استقلال" را آویزان می کند. ویلیام ویلیامز در گروه دو نفره ، با یک کت قهوه ای در سمت راست در پشت اتاق ایستاده است. در کنار او ، در سمت راست در یک کت قرمز ، الیور ولکات قرار دارد.

فارکس پرشین...
ما را در سایت فارکس پرشین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : احمدي مينا بازدید : 51 تاريخ : پنجشنبه 3 فروردين 1402 ساعت: 20:54